جعبه کفش

جعبه کفش

زن وشوهری بیش از 60 سال بایکدیگر زندگی مشترک داشتند.آنها همه چیز را به طور مساوی بین خود تقسیم کرده بودند.

چرچیل

در کنار میز یکی از  سگ‌های  چرچیل ساکت نشسته بود  و  به  آنها نگاه میکرد،................

حسن شهرت

از ابو سعید ابوالخیر سئوال کردند : این حسن شهرت را از کجا آوردی ؟

ابوسعید گفت : شبی مادر از من آب خواست ، دقایقی طول کشید تا آب آوردم ، وقتی به کنارش رفتم ، خواب ، مادر را در ربود !

دلم نیامد که بیدارش کنم ، به کنارش نشستم تا پگاه ،

مادر چشمان خویش را باز کرد و وقتی کاسه ی آب را در دستان من دید ، پی به ماجرا برد

و گفت : فرزندم ، امیدوارم که نامت عالمگیر شود

بدین سان ابوسعید ابوالخیر مرد خرد و آگاهی و عرفان ، شهرت خویش را مرهون یک دعای مادر میداند.

 

جایزه پیدا کردن قاتل !!!! ...

جایزه پیدا کردن قاتل !!!! ...
جنایت کاریکه یک آدم را کشته بود، در حال فرار و آوارگی، با لباس ژنده و پر گرد و خاک و دست و صورت کثیف، خسته و کوفته ، به یک دهکده رسید.